جمعه ۲۸ اسفند ۹۴ ۰۷:۴۰ ۷ بازديد
رويداد جالب و خواندني!
"در قرون وسطا كشيشان بهشت را به مردم ميفروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولي قسمتي از بهشت را از آن خود ميكردند.
فرد دانايي كه از اين ناداني مردم رنج ميبرد دست به هر عملي زد نتوانست مردم را از انجام اين كار احمقانه باز دارد، تا اينكه فكري به سرش زد."
"به كليسا رفت و به كشيش مسئول فروش بهشت گفت: قيمت جهنم چقدر است؟
كشيش تعجب كرد و گفت: جهنم؟!
مرد دانا گفت: بله جهنم.
كشيش بدون هيچ فكري گفت: ۳ سكه
مرد سراسيمه مبلغ را پرداخت كرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهيد.
كشيش روي كاغذ پارهاي نوشت: سند جهنم، مرد با خوشحالي آن را گرفت از كليسا خارج شد.
سپس به ميدان اصلي شهر رفت و فرياد زد: من تمام جهنم را خريدم اين هم سند آن است. ديگر لازم نيست بهشت را بخريد چون من هيچ كس را داخل جهنم راه نميدهم!
آن مرد دانا كسي نبود جز مارتين لوتر، موسس طريقتِ پروتستانيسم"
"در قرون وسطا كشيشان بهشت را به مردم ميفروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولي قسمتي از بهشت را از آن خود ميكردند.
فرد دانايي كه از اين ناداني مردم رنج ميبرد دست به هر عملي زد نتوانست مردم را از انجام اين كار احمقانه باز دارد، تا اينكه فكري به سرش زد."
"به كليسا رفت و به كشيش مسئول فروش بهشت گفت: قيمت جهنم چقدر است؟
كشيش تعجب كرد و گفت: جهنم؟!
مرد دانا گفت: بله جهنم.
كشيش بدون هيچ فكري گفت: ۳ سكه
مرد سراسيمه مبلغ را پرداخت كرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهيد.
كشيش روي كاغذ پارهاي نوشت: سند جهنم، مرد با خوشحالي آن را گرفت از كليسا خارج شد.
سپس به ميدان اصلي شهر رفت و فرياد زد: من تمام جهنم را خريدم اين هم سند آن است. ديگر لازم نيست بهشت را بخريد چون من هيچ كس را داخل جهنم راه نميدهم!
آن مرد دانا كسي نبود جز مارتين لوتر، موسس طريقتِ پروتستانيسم"