مرد ثروتمندي بود كه فرزندي نداشت. در لحظات پايان زندگي اش، كاغذ و قلمي برداشت تا وصيتنامه خود را بنويسد: (تمام اموالم را براي خواهرم ميگذارم نه براي برادر زادهام هرگز به خياط هيچ براي فقيران)
اما اجل به او فرصت نداد تا نوشته اش را كامل كند و آنرا نقطه گذاري كند. پس تكليف آن همه ثروت چه ميشد؟
برادر زاده او تصميم گرفت آن را اين گونه تغيير دهد: «تمام اموالم را براي خواهرم ميگذارم؟ نه! براي برادر زادهام. هرگز به خياط. هيچ براي فقيران.»
خواهر او كه موافق نبود آن را اين گونه نقطهگذاري كرد: «تمام اموالم را براي خواهرم ميگذارم. نه براي برادر زادهام. هرگز به خياط. هيچ براي فقيران.»
خياط مخصوصش هم يك كپي از وصيت نامه را پيدا كرد وآن را به روش خودش نقطهگذاري كرد: «تمام اموالم را براي خواهرم ميگذارم؟ نه. براي برادرزادهام؟ هرگز. به خياط. هيچ براي فقيران.»
پس از شنيدن اين ماجرا فقيران شهر جمع شدند تا نظر خود را اعلام كنند: «تمام اموالم را براي خواهرم ميگذارم؟ نه. براي برادر زادهام؟ هرگز. به خياط؟ هيچ. براي فقيران.»
نكته اخلاقي:
در واقع زندگي نيز اين چنين است: خداوند مهربان نسخهاي از هستي و زندگي به ما ميدهد كه درآن هيچ نقطه و ويرگولي نيست و ما بايد به روش خودمان آن را نقطهگذاري كنيم. از زمان تولد تا مرگ تمام نقطه گذاري ها دست خود ماست.